محل تبلیغات شما

بغض سکوتم شکست و این چنین.

درد های درونم به بیرون سرازیر شد.

سیل اشک هایم صورتم را خیس کرده بودند.

دانه های مرواریدی اشک هایم با قطرات باران گوهر بخش الهی مخلوط شده اند.

شدت باران بیشتر از قبل میشود و بغض من هم شکسته تر.

هق هقم در میان رعد و برق گم میشود .

دلم در گذشته مانند کوه های سترگ محکم بود اما اکنون این کوه های درون من دیگر در حال فروریختن هستند.

این کوه کوچک گرفته است.

ای دنیا میدانم فانی هستی اما دیگر چقدر؟.

نمی توانم خودم را کنترل کنم .

چندین سال است دلتنگم!.

دلتنگ تو هستم

هر بار که باران میبارد یاد او می افتم .

هر بار مانند گنجشکک کوچکی که در میان گرگ های وحشی مانده میشوم !.

دلم گرفته است و این گرفتگی باز نمیشود .

بغض آسمان با رعد و برق شکسته میشود ودل آسمان باز می شود.

دل من نیز احتیاج به یک رعد و برق دارد!.

یک آغوش چهار حرفی

بزرگی هایی با حسرت کودکی

بغض سکوتم شکست و این چنین...

های ,بغض ,میشود ,کوه ,رعد ,برق ,رعد و ,و برق ,و این ,اشک هایم ,کوه های

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

حبيب جميل زاده